آیا خیانت به همسر تنها داشتن رابطه نامشروع جنسی است؟ - وبلاگ نت قشم

به گزارش وبلاگ نت قشم، داشتن رابطه نامشروع عشقی - احساسی بدون رابطه جنسی با کسی غیر از همسر، خیانت عاطفی به همسر محسوب شده و به اندازه خیانت جنسی ناپسند است.

آیا یک رابطه احساسی و عاشقانه داشتن بدون هر گونه رابطه جنسی با فردی غیر از همسر باز هم خیانت به حساب می آید؟ آیا این رابطه به اندازه داشتن رابطه جنسی نامآغاز بد و ناپسند است؟ پاسخ قطعا مثبت است چرا که داشتن رابطه جنسی تنها یکی از راه های صمیمیت و نزدیکی است و نفس عمل خیانت به همسر به همین صمیمیت و نزدیکی باز می گردد. زندگی مشترکی که در آن زن یا مرد به سمت چنین رابطه ای کشیده می گردد به احتمال زیاد از لحاظ ارتباط عاطفی و تفاهم بین زوجین مشکل داشته حتی اگر در ظاهر همه چیز آرام به نظر بیاید. در این مقاله با شکل و ریشه رابطه نامآغاز عاطفی بیشتر آشنا شوید.

رابطه نامآغاز عشقی - احساسی چیست؟

وقتی یک مرد یا زن متاهل با مرد یا زنی به غیر از همسرش رابطه ای بسیار صمیمی برقرار کند، مسلم است که این رابطه، رابطه نامآغاز عشقی - احساسی محسوب می گردد. حتی اگر با این فرد همبستر نشده باشد باز هم این رابطه خیانت به حساب می آید. چرا که احساسات و تجربیاتی را با آن فرد شریک می گردد که می بایست با همسر خود سهیم شده باشد. برای درک بهتر این موضوع در نظر بگیرید که آیا می توانید به همسرتان بگویید: من سخت عاشق فرد دیگری شده ام، شب و روز در فکر او هستم. ما بهترین دوستان یکدیگر هستیم و برای ملاقات یکدیگر لحظه شماری می کنیم؟ چنانچه همسرتان از شما بپرسد آیا تا به حال با این فرد رابطه جنسی داشته اید یا نه و شما بگویید نه، خیال می کنید همسرتان خواهد گفت: خب پس اشکالی ندارد!

وقتی که یک فرد متاهل با شخصی غیر از همسرش رابطه نامآغاز غیر جنسی اما عمیق و با معنا و مفهوم برقرار می نماید نشان می دهد که با آن شخص بیش از همسرش تفاهم دارد. این در واقع نشان می دهد که راه زندگی وی از همسرش جدا شده است و پس از سالها زندگی مشترک به دوراهی جدایی رسیده است.

خیانت عاطفی همسر نشانه چیست؟

یکی از علل این اتفاق می تواند این باشد که چنین زن و شوهری در دو سمت و سوی بسیار متفاوتی رشد نموده اند؛ البته نه به دلیل مسائل، مسائل و موصوعات احساسی - عاطفی حل و فصل نشده بلکه به سبب اینکه رشد شخصی آنان، هر کدام را به جایی متفاوت رسانده است به طوری که علایق و ارزش هایی بسیار متفاوت پیدا نموده اند.

حقیقتی که در این میان وجود دارد این است که چنین ازدواجی مدت هاست که انتها یافته است. در واقع این زن و شوهر فقط با یکدیگر هم اتاق و همخانه بوده اند و از آن بالاتر صداقت میانشان از بین رفته است. ممکن است همچنان عشق و محبت زیادی میان آنها باشد اما چنانچه هر کدام راستا خود را فراموش کند و پا در راستا دیگری بگذارد از رشد شخصی خود باز می ماند و از آنچا سرنوشت برایش رقم زده، دور می گردد.

با توجه به آنچه ذکر شد به نظر می رسد ازدواج چنین زوجی به انتها رسیده است و شاید بهتر باشد به زندگی مشترک خود انتها دهند. چرا که قطعا کسی که مورد خیانت عاطفی همسر خود واقع شده از مدت ها قبل غیبت احساسی - عاطفی همسر خود را احساس نموده و می نماید، چه از آن صحبتی به میان آورده باشد و چه حرفی نزده باشد. محال است او ظرف این چند سال در زندگی اش طعم خوشبختی را چشیده باشد؛ با این تنهایی و انزوای روحی فکری و احساسی که در آن قرار داشته است.

چنانچه همسرتان همانی نیست که می خواهید پس شما هم همان کسی نیستید که او می خواهد. حضور صرفا جسمانی در یک رابطه و غیبت فکری - قلبی و روحی نوعی کم فروشی در رابطه و ازدواج به حساب می آید. در واقع خروج از چنین ازدواجی احتمالا موجب خوشبختی و رهایی هر دو طرف خواهد شد مگر اینکه بتوانند با تلاشی مضاعف و با یاری حرفه ای از اول آغاز نمایند که بعید به نظر می رسد.

برای ازدواج کسی را بیابید که به راستی بتوانید دوستش داشته باشید و او را همان طور که هست بپذیرید و دوست بدارید و با رشد شخصی در یک جهت و حفظ روابط عاشقانه خود مانع رسیدن به بی راهه خیانت و رابطه نامآغاز عشقی و احساسی شوید.

منبع: از باربارا بپرسید